ابن كثير يك از قراء سبعه است كه قرائت او در مكه رواج داشت. بزي يكي از راويان مشهور او بود و روش ويژهاي را در قرائت خود اتخاذ كرده بود؛ از جمله: صله دادن به ميم جمع و هاء ضمير ، عدم اماله يا تقليل ، افزدون هاء ساكن به آخر كلماتي مثل ” لم “ در هنگام وقف و جز آنها كه در اين مقاله به تفصيل آمده است.
مقالهاي را كه پيش روي داريد ، بخشي از سلسله مقالات درباره قرّاء سبعه است. در اين قسمت ، شرح حال ابن كثير و راوي قرائت او بزي و نيز كلي روش كلي بزي در قرائت قرآن ميآيد.
عبدالله بن كثير داري مكي ( 45-120) در مكه به دنيا آمد و در عراق اقامت گزيد؛ سپس به مكه بازگشته و در همانجا وفات كرده است. اين قاري ايراني الاصل را با وقار و داراي قامتي بلند و تنومند و با گفتاري فصيح و بليغ وصف نمودهاند.
ابن كثير از تابعيني است كه گروهي از صحابه را درك و از آنها نقل كرده است. ابي عمرو بصري ـ كه خود يكي از قاريان هفتگانه است ـ از او بهره جسته و وي را در زبان عربي از مجاهد داناتر ميداند.
قرائت او را علاوه بر ابي عمرو بصري ، پيشواياني چون خليل بن احمد و شافعي نقل كردهاند. ابن كثير تا هنگام مرگ پيشواي مورد پذيرش مردم مكه در قرائت بوده است. بخاري و مسلم در صحيحين از وي نقل حديث نموده و گروهي او را به وثاقت ستودهاند. قرائت ابن كثير توسط بزّي قنبل نقل شده ، ولي اين دو راوي هيچيك مستقيماً از وي اخذ ننمودهاند[1] .
احمد بن محمد ، مولي بني مخزوم ، ملقب به بزي و مكني به ابوالحسن ( 170 – 240 تا 250 ق ) در مكه وفات نموده است. برخي وي را اصلاً از مردم همدان برشمردهاند كه مؤذني مسجد حرام و پيشوايي تعليم قرائت را در مكه بر عهده داشته است.
بزّي را در قرائت با القابي چون استاذ ، محقق ، ضابط ، متقن ، وثقه ستودهاند؛ ولي گروهي حديث او را ضعيف شمردهاند. وي در قرائت از احمد بن محمد معروف به قواس ، ابي الاخريط ، عبدالله بن زياد بن عبدالله يسار مكي و ابوالقاسم عكرمه بن سليمان بهره گرفته است[2].
در قرائت بزّي نكات ذيل به چشم ميخورد:
1 ـ بجز ميان سورههاي انفار و براءة كه همه قرّاء سبعه بدون بسمله خواندهاند ، در ميان بقيه سور بسمله را ذكر ميكند[3].
2 ـ مدّ منفصل را به قصر ( دو حركت ) ميخواند[4] .
3 ـ ” م “ جمع را چنانچه پيش از حرف متحركي باشد ، مضموم ميخواند و به آن واو صله ميدهد؛ مانند ” عليهم غير“ كه ”عليهم غير“ ميخواند[5].
4- ” ه “ ضمير را چنانچه پيش از حرف متحركي باشد ، به ” و “ يا آ” ي “ صله ميدهد؛ مانند ” و شروهو بثمن “ و ” فيه هدي “ كه ” فيهي هدي “ ميخواند.
شايان ذكر است عليرغم اينكه در ” عنه تلهي“ وي ” ت “ را مشدد ميخواند و تشديد در اين مورد حكم ساكن را دارد ، باز به
” ه “ صله ميدهد؛ يعني آنر ا ” عنهو تلهي “ ميخواند[6].
5 ـ ” ث “ ساكن را در ” ذ “ ادغام نميكند. تنها مورد آن ( يلهث ذلك ) ميباشد[7].
6 ـ درمورد ” اركب معنا “ و ” يعذب من “ هر دو وجه ادغام و اظهار از وي نقل شده است[8].
7- در هيچ موردي اماله كبري يا تقليل بين بين ندارد[9].
8- در هنگام وقف بر كلماتي چون لِمَ ، بِمَ ، عَمَّ ، فِيمَ و مِمَّ كه حرف جر بر سر ” مَا “ آمده و ” الف “ آن حذف شده است ، يك ”ه“ ساكن به آن اضافه ميكند؛ يعني مي خواند: لِمَهْ ، بِمَهْ ، عَمَّهْ ، فيمَهْ و مِمَّهْ [10].
9- ” ت “ تأنيث را حتي اگر به شكل ” ة “ نوشته نشده باشد ، به هنگام وقف ” ه “ ساكن ميخواند؛ مانند ” انّ رحمت الله “ كه به هنگام وقف بر ” رحمت “ آن را ” رحمه “ ميخواند.
البته از اين قاعده موارد ذيل مستثني است: اللات ، ذات ، لات و مرضات كه به هنگام وقف به ” ت “ ميخواند[11].
10 ـ ” ي “ ضمير را چنانچه پيش از همزه مفتوح باشد ، مفتوح ميخواند؛ مانند « إني أعلم » كه آن را « إني أعلم » ميخواند. از اين قاعده ده مورد مستثني است كه عبارتند از : اجعل لي آية [3/41 و 19/10] ، في ضيفي أليس [11/78] ، سبيلي أدعو [12/108]. من دوني اولياء [18/102] ، يسرلي أمري [20/26] ، ليبلونيء أشكر [27/40] ، ” ي “ كلمه إني [12/36] و نيز
” ي “ كلمه ” لي “ [12/80].
در مورد ” عندي أولم “ [28/78] هر دو وجه فتح ياء و اسكان آن روايت شده است[12].
11- ” ي “ ضمير را چنانچه پيش از همزه مكسور باشد ، ساكن ميخواند؛ مگر دو مورد: ابائي ابراهيم [12/38] و دعائي ألّا [71/6] [13].
12- ” ي “ ضمير را چنانچه پيش از همزه وصل باشد ، مفتوح ميخواند؛ مگر در ” يا ليتني اتخذت “ [25/27] كه ساكن خوانده است[15].
14- ” ي “ ضمير را چنانچه پيش از ساير حروف باشد ، ساكن ميخواند؛ مگر در پنج مورد: محياي [6/162] ، من ورائي [19/5] ، مالي [27/20] و [36/22] و أين شركائي [41/47] [16].
15- ” ي “ حذف شده در رسمالخط را در مواردي تلفظ ميكند؛ مانند ” يدع الداع إلي “ كه ” يدع الداعي إلي “ ميخواند. تفصيل اين موارد را مي توان در كتب قرائات مشاهده كرد[17] .
16- اگر دو همزه در يك كلمه كنار هم قرار گرفتند ، دومي را تسهيل ميكند ، بدون اينكه ميان دو همزه الفي داخل كند؛ مانن ءَأنتم ، أئنك و أؤنبئكم [18].
17- اگر دو همزه مفتوح در دو كلمه پشت سر هم قرار گرفتند ، همانند قالون اولي را حذف ميكند؛ مانند : “ شاءَ أنشزه “ كه ” شاأنشزه “ قرائت ميكند[19].
18- اگر دو همزه در دو كلمه پشت سرهم قرار گرفتند و حركت آنها يكي نبود ، همانند ورش و قالون دومي را تسهيل ميكند ، مانند: و جاءَ إخوة ، جاءَ أمة ، السفهاءُ ألا ، يشاءُ إلي و من الماء أو[21].
1)ر. ك : معجم القرائات 1/79 ، البيان 128 ، سراج القاري 12 ، معجم القرائات 1/88 ، التمهيد 2/200 ، الوافي 17 ، التمهيد 2/187 ، ابوعبدالله زنجاني ، تاريخ القرآن 59 ، التيسير 4 ، الاعلام 4/115 ،سراج القاري 12 ، پژوهشي در تاريخ قرآن كريم 316 و النشر 1/121.
2)ر. ك: الاعلام 1/204 ، التيسير 5 ، البيان 128 ، سراج القاري 12 ، معجم القرائات 1/88 ، التمهيد 2/200 ، الواقي 17 ، النشر 1/121 و ابوعبدالله زنجاني ، پيشين.
3)ر. ك: التيسير 17 و 18 ، النشر 1/259 – 271 ، الوافي 45 و 46 و سراج القاري 37 -40.
4)ر. ك: التيسير 30 ، النشر 1/ 313 -316 ، الوافي 74 و سراج القاري 37 -40.
5)ر. ك: التيسر 19 ، النشر 1/ 273 ، الوافي 51 و سراج القاري 42.
6)ر. ك: التيسير 29 و 30 ، النشر 1/ 305، الوافي 68 و سراج القاري 62.
7)ر. ك : التيسر 45 ، النشر 2 /10 -12 ، الوافي 137 و سراج القاري127.
8)ر. ك: التيسير 45 ، النشر 2/10 – 12 ، الوافي 137 و سراج القاري 127.
9)ر. ك: التيسير 46 53 ، النشر 2 / مبحث امالة ، الوافي 139 -157 و سراج القاري 130 – 146.
10)ر. ك: التيسير 61 و 62 ، النشر 2/134 – 135 ، الوافي 183 و سراج القاري 165.
11)ر. ك: التيسير ص 60 ، النشر 2/129 – 133 ، الوافي 180 و 181 و سراج القاري 163.
12)تا 17 ) ر. ك: التيسير 63 -71 ، النشر 2 /161 – 194، الوافي 183-198 و سراج القاري 165 -187.
18)تا 21) ر. ك: التيسير 31-34 ، النشر 1/362-390 ، الوافي 84 – 98 و سراج القاري 77- 92.